آب چه از منظر کمی، چه از بعد کیفی و چه از مقیاس مدیریتی، بر روی اشتغال و بهتبع آن معیشت بسیاری از افراد جهان اثرگذار است. معیشت تقریباً همه ما به آب وابسته است و با توجه به اوضاع آب در جهان امروز و کشور ما، بیمها و امیدهای جدی در این رابطه وجود دارد. اتخاذ رویکردهایی که مسئله آب و مسئله اشتغال و معیشت را توأمان ببیند میتواند به پایداری راهحلها و اقدامات هردو حوزه منتهی شود. این امر چه در بخش کشاورزی، چه در رویههای اشتغالزایی، چه در تغییر سمتوسوی بخش خصوصی فعال شده در بخش آب و چه در شکلگیری و توسعه عرصههای جدید معیشتی برای نجات آب میتواند اثرگذار باشد.
خشک و لمیزرع بودن سه چهارم زمینهای خاورمیانه، آن را به خشکترین منطقه جهان تبدیل نموده است و دائما از خشکسالی متناوب، توزیع نامتوازن آب، شکاف عمیق میان عرضه و تقاضا، کاهش شدید کیفیت، افزایش مصرف آب در کشاورزی، قیمتهای یارانهای و ارائه خدمات نامناسب و ناکافی توسط سازمانهای ملی رنج میبرد. رشد جمعیت و توسعه شهرنشینی هم نیاز به تامین آب شرب، بهداشت، امنیت غذایی، حفظ محیطزیست، آب کشاورزی صنعتی و تجاری را افزایش داده است. در نگرش جدید جهانی، آب کالایی اقتصادی- اجتماعی و به عنوان نیاز اولیه و حیاتی هر انسان محسوب میشود. هر چند آب یکی از منابع تجدیدشونده به شمار میرود، اما مقدار و سرعت این فرآیند بسیار کند و طولانی است. با توجه به رشد بیرویه جمعیت، بالا رفتن سطح بهداشت و رفاه عمومی، سرانه منابع آبی تجدید شونده رو به کاهش است.
با توجه به میزان متوسط بارش در ایران و نیز با در نظر گرفتن میزان منابع آب و سرانه مصرف در کشور، ایران را میتوان از جمله کشورهایی که با خطر کمبود منابع فیزیکی آب روبرو است، در نظر گرفت. بحران آب و کم آبی در ایران، کشاورزان را ناچار میکند تا با استفاده از سازوکارهای مدیریتی به شکل پایدارتری از منابع آب استفاده کنند. آب برای تحقق توسعه پایدار اهمیت اساسی دارد. مدیریت درست منابع آب مؤلفهای اساسی در رشد توسعه اجتماعی و اقتصادی، کاهش فقر و برابری است. آب عامل مهمی است که در دستیابی به پایداری کشاورزی از نظر ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی نقش مهمی را ایفاء میکند. دسترسی به آب شیرین و تمیز یکی از مهمترین موضوعات مطرح برای انسان امروز است. از یک طرف افزایش تقاضا برای ذخایر آبی به منظور جایگزینی آنچه مصرف میشود و از طرف دیگر آلودگی رودخانهها، دریاچهها و سایر منابع آب، این موضوع را در آینده به بحرانی فزاینده تبدیل خواهد کرد. لذا بهرهبرداری بهینه از منابع آب و جلوگیری از آلودگی منابع آب و منابع تجدید شونده یکی از ارکان اصلی برای توسعه میباشد.
کشاورزی از مهمترین بخشهای اقتصادی کشور است و نقش آن در توسعه و ثبات اقتصادی و سیاسی و نفوذ بینالمللی انکارناشدنی است. ٢٥ درصد اشتغال جامعه و ١٨ درصد تولید ناخالص ملی متعلق به بخش کشاورزی است. توسعه کشاورزی اولویتی اساسی در برنامههای توسعه ملی کشورهای در حال توسعه محسوب میشود. در ایران نیز بخش کشاورزی درآمد بیشتری را نسبت به سایر بخشها برای خانوارهای کم درآمد روستایی ایجاد میکند. توسعه بخش کشاورزی و صنایع وابسته به آن ضمن اینکه درآمد بیشتری نسبت به سایر بخشها ایجاد میکند، موجب کاهش شکاف درآمدی بین خانوارهای شهری و روستایی میشود. از طرف دیگر در جهان امروز یکی از مشکلات اساسی بشر تأمین نیازهای غذایی است، به گونهای که امنیت غذایی به عنوان یکی از اهداف مهم، سرلوحه برنامههای دولتها قرار گرفته است. اگر چه امروزه با تجارت میان کشورها میتوان بخشی از غذای مورد نیاز را تامین کرد اما به منظور نیل به امنیت غذایی علاوه بر اتخاذ سیاستهای مطلوب و برخورداری از منابع کافی باید تولید کشاورزی به گونهای باشد که تمامی نیازهای جامعه را برآورده کند. با توجه به اینکه ایران سرزمین پهناور و چهار فصلی است و کشاورزی نقش مهمی در اشتغال، امنیت غذایی، تراز تجاری و عدالت اجتماعی دارد، توسعه آن از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین در ایران همانند دیگر کشورهای درحال توسعه، کشاورزی به عنوان یکی از محورهای اساسی توسعه نقش مهمی در توسعه اقتصادی کشور دارد.
در کشور خشک ایران، مساله آب مهمترین عامل در وضعیت بخش کشاورزی است. همچنین کلید نجات آب و بازگرداندن تعادل به منابع، در بخش کشاورزی است اما این امر در صورتی پایدار است که معیشت کشاورز و حقوق او در نظر گرفته شود. راهکارهای چکشی، بازتابها و بازخوردهای چکشی به همراه خواهد داشت. خشکسالی از بلایای طبیعی یا انسانی است که تأثیر گسترده آن بر مردم و محیطزیست، فاجعهآمیز بودن آن را تعیین میکند. خشکسالی به علت برهمکنش عوامل مختلف هواشناسی، دارای فرآیند پیچیدهای بوده و در همه شرایط اقلیمی و در تمام مناطق کره زمین به وقوع میپیوندد. خشکسالی در چهار حالت خشکسالی هواشناسی، خشکسالی آبشناسی، خشکسالی کشاورزی و خشکسالی اقتصادی – اجتماعی قابل تصور است. خشکسالی هواشناسی ناشی از کمبود بارندگی است که در نهایت میتواند منجر به خشکسالی آبشناسی و کشاورزی گردد؛ خشکسالی هیدرولوژیکی بر اساس کمبود در جریان رودخانه بوجود میآید؛ خشکسالی کشاورزی بر اساس کمبود در رطوبت خاک تعریف میشود و خشکسالی اقتصادی-اجتماعی هنگامی بروز مییابد که میزان تقاضای یک کالای اقتصادی بیشتر از عرضه آن باشد که این عدم تعادل (میان عرضه و تقاضا) میتواند ناشی از کمبود منابع آب ناشی از کاهش بارش و یا رشد بیرویه تقاضا و مصارف انسانی باشد. خسارات ناشی از خشکسالی شامل اثرات مستقیم اقتصادی (کاهش تولید محصولات کشاورزی و دامی، افزایش قیمت محصولات کشاورزی و دامی، کاهش درآمد خانوار، کاهش منابع درآمد جایگزین و افزایش هزینه تامین آب)، زیستمحیطی (شوری و کاهش کیفیت منابع آبی و یا خشک شدن آنها، کاهش روان آبها، پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی، فرسایش خاک و کم شدن تنوع زیستی)، اجتماعی (بیکاری، کاهش سلامت و دسترسی به خدمات بهداشتی، افزایش تضادهای سیاسی، اجتماعی و مدیریتی، افزایش درگیری بین کاربران منابع آب، کاهش کیفیت زندگی، فقر و مهاجرت) و سایر تأثیرات جانبی است.
خشکسالی از بزرگترین چالشهایی است که توسه کشاورزی کشور در آینده با آن روبهرو است. امروزه حتی در مناطق مرطوب کشور، بحران آب یک مشکل عمده کشاورزی و افزایش بهرهوری مصرف آب یکی از ملزومات توسعه پایدار است. کمبود آب برای تولید محصولات کشاورزی روز به روز افزایش مییابد و گسترش منابع جدید آب متحمل هزینههای زیادی است. خشکسالی دارای پیامدهای گسترده و دراز مدت است و بر تمام جوانب زندگی انسان اثر میگذارد اما در نواحی روستایی که معیشت اکثر مردم کشاورزی و نهاده اصلی در فعالیتهای کشاورزی نیز آب است، تاثیرات دو چندان دارد. برخی از آثار خشکسالی و کشاورزی در نواحی روستایی عبارت از تخریب و نابودی اقتصادی روستایی و مهاجرتهای روستایی، کاهش منابع کشاورزی، امنیت و سلامت خانواده و تخریب کیفیت زندگی روستایی است. با توجه به وقوع خشکسالیهای پیدرپی در سالهای اخیر و کاهش منابع آب، سطح زیر کشت و راندمان محصولات کشاورزی به طور محسوسی کاهش یافته که ادامه این روند به کاهش میزان درآمد و در نتیجه، مهاجرت روستاییان و در نهایت به ناپایداری و خالی از سکنه شدن سکونتگاههای روستایی انجامیده است.